حجاب در گفتار

بسم اللّه الرّحمن الرّحيم

يَنِسَاءَ النّبيِّ لَسْتُنّ كَأحَدٍ مِّنَ النِّسَاءِ إنِ اتّقَيْتُنّ فَلَاتَخْضَعْنَ بالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الّذِي فِي

قَلْبهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مّعْرُوفًا ( آيه۳۲ سوره احزاب )

« اي همسران پيامبر! شما همچون يکي از زنان معمولي نيستيد اگر تقوا پيشه کنيد، بنابراين به گونه اي هوس انگيز سخن نگوئيد که بيماردلان در شما طمع کنند و سخن شايسته بگوئيد. »

تفسير:

در اين آيه مي فرمايد: اي همسران پيامبر(ص) شما همچون يکي از زنان عادي نيستيد اگر تقوا پيشه کنيد. شما به خاطر انتسابتان به پيامبر(ص) از يک سو، و قرار گرفتنتان در کانون وحي و شنيدن آيات قرآن و تعليمات اسلام از سوي ديگر داراي موقعيت خاصي هستيد که مي توانيد سرمشقي براي همه زنان باشيد، چه در مسير تقوا و چه در مسير گناه. بنابراين موقعيت خود را درک کنيد و مسئوليت سنگين خويش را به فراموشي نسپاريد و بدانيد که اگر تقوا پيشه کنيد در پيشگاه خدا مقام بسيار ممتازي خواهيد داشت. و به دنبال اين مقدمه که طرف را براي پذيرش مسئوليت ها آماده مي سازد و به آنها شخصيت مي دهد نخستين دستور در زمينه عفت را صادر مي کند و مخصوصا به سراغ يک نکته باريک مي رود تا مسائل ديگر در اين رابطه خودبه خود روشن گردد، مي فرمايد بنابراين به گونه هاي هوس انگيز سخن نگوئيد که بيماردلان در شما طمع کنند. بلکه به هنگام سخن گفتن، جدي و خشک و به طور معمولي سخن بگوئيد، نه همچون زنان کم شخصيت که سعي دارند با تعبيرات تحريک کننده که گاه توام با ادا و اطوار مخصوصي است که افراد شهوت ران را به فکر گناه مي افکند سخن بگوئيد.

تعبير به (الذي في قلبه مرض) کسي که در دل او بيماري است، تعبير بسيار گويا و رسايي است از اين حقيقت که غريزه جنسي در حد تعادل و مشروع عين سلامت است، اما هنگامي که از اين حد بگذرد نوعي بيماري خواهد بود تا آنجا که گاه به سرحد جنون مي رسد که از آن تعبير به جنون جنسي مي کنند و امروز دانشمندان انواع و اقسامي از اين بيماري رواني را که بر اثر طغيان اين غريزه و تن در دادن به انواع آلودگي هاي جنسي و محيط هاي کثيف به وجود مي آيد در کتب خود شرح داده اند.

در پايان آيه دومين دستور را به اين گونه شرح مي دهد: شما بايد به صورت شايسته اي که مورد رضاي خدا و پيامبر(ص) و توام با حق و عدالت باشد سخن بگوئيد. در حقيقت جمله (لاتخضعن بالقول) اشاره به کيفيت سخن گفتن دارد و جمله (قلن قولا معروفا) اشاره به محتواي سخن. البته قول معروف (گفتار نيک و شايسته) معني وسيعي دارد که علاوه بر آنچه گفته شد، هر گونه گفتار باطل و بيهوده و گناه آلود و مخالف حق را نفي مي کند. ضمنا جمله اخير مي تواند، توضيحي براي جمله نخست باشد، مبادا کسي تصور کند که بايد برخورد زنان پيامبر(ص) با مردان بيگانه موذيانه يا دور از ادب باشد، بلکه بايد برخورد شايسته و مؤدبانه و در عين حال بدون هيچگونه جنبه هاي تحريک آميز داشته باشد.

 

حکم نگاه در احادیث

بسْم اللّه الرّحْمن الرّحيم

رسول خدا (ص) فرمود:« هر کس به نامحرم نگاه کند، خداوند چشم او را در روز قیامت از آتش پر می کند، مگر اینکه در دنیا توبه کند.»

و نیز فرمود:« همه چشم ها در روز قیامت گریانند مگر چشمی که در دنیا از ترس خدا بگرید و چشمی که به نامحرمان نگاه نکند و چشمی که در راه خدا شب را تا به صبح بیدار باشد.»

و نیز فرمود:« نگاه حرام تیری است مسموم از تیرهای ابلیس. هر کس از ترس خداوند چشم خود را از نگاه حرام باز دارد، خداوند ایمانی به او عطا فرماید که شیرینی آن را در قلبش حس کند.»

و نیز فرمود:« زنا برای همه اعضای انسان وجود دارد، زنای چشم، نگاه به نامحرمان است.»

و نیز فرمود:« خداوند بر زنی که شوهر دارد و به نامحرمان نگاه می کند خشم می گیرد.»

امام صادق (ع) فرمود:« هر کس نامحرمی را دید و چشم خود را به طرف آسمان بلند کرد یا بست، خداوند در بهشت، حورالعین بهشتی را به عقدش درمی آورد.»

ابوبصیر از امام صادق(ع) سؤال کرد: زن از کنار مرد عبور می کند و مرد به پشت سر او نگاه می دوزد،(چگونه است؟) امام(ع) فرمودند: آیا کسی از شما را خوش می آید که به پشت سر خانواده و نزدیکانش نگاه دوخته شود؟ عرض کرد: نه. فرمودند: پس آنچه را برای خودت می پسندی برای مردم بپسند.

مسئله حرمت نگاه به زنان نامحرم تنها ناشی از این نیست که شخص ناظر دچار مفسده و انحراف می شود بلکه یک دلیل مهم آن احترامی است که زن مسلمان دارد و باید از دیده بیگانه مصونیت داشته باشد، حتی اگر نگاه عادی باشد. از این رو زنان غیر مسلمان که حتی به عنوان اهل ذمّه در جامعه اسلامی زندگی می کنند چنین حرمتی را دارا نیستند و نگاه به مواضع عادی بدن آنان حرمتی ندارد. البته این احتمال نیز هست که چون زنان غیر مسلمان معمولا احساس وظیفه ای در پوشاندن سرودست نمی کنند، نگاه معمولی به آنان منعی ندارد. ولی به هر حال مصونیتی که زن مسلمان از این جهت دارد حاکی از احترام و حرمتی است که اسلام برای او قائل شده است، تا جایی که حتی چشم دوختن به او، از پشت سر نیز مورد نکوهش قرار می گیرد. 

حجاب در نگاه

بسْم اللّه الرّحمن الرّحيم

قُل لّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أبْصَرهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أزْكَي لَهُمْ إنّ اللّهَ خَبيرُ بمَا

يَصْنَعُونَ (۳۰) وَ قُل لّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أبْصَرهِنّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنّ ...   

وَ تُوبُوا إلَي اللّهِ جَمِيعًا أيُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلّكُمْ تُفْلِحُونَ (۳۱ سوره نور )

« به مردان مؤمن بگو چشمهاي خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گيرند، و فروج خود را حفظ كنند، اين براي آنها پاكيزه تر است، خداوند از آنچه انجام مي دهيد آگاه است.

و به زنان با ايمان بگو چشمهاي خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گيرند، و دامان خويش را حفظ كنند، ...     و همگي به سوي خدا بازگرديد اي مؤمنان تا رستگار شويد. »

شأن نزول:

در كتاب كافي در شأن نزول نخستين آيه از آيات فوق از امام باقر(ع) چنين نقل شده است: كه جواني از انصار در مسير خود با زني روبرو شد (و در آن روز زنان مقنعه خود را در پشت گوش ها قرار مي دادند و طبعا گردن و مقداري از سينه آنها نمايان مي شد) چهره آن زن نظر آن جوان را به خود جلب كرد و چشم خود را به او دوخت هنگامي كه زن گذشت جوان همچنان با چشمان خود او را بدرقه مي كرد در حالي كه راه خود را ادامه مي داد تا اينكه وارد كوچه تنگي شد و باز همچنان به پشت سر خود نگاه مي كرد ناگهان صورتش به ديوار خورد و تيزي استخوان يا قطعه شيشه اي كه در ديوار بود صورتش را شكافت! هنگامي كه زن گذشت جوان به خود آمد و ديد خون از صورتش جاري است و به لباس و سينه اش ريخته! سخت ناراحت شد و با خود گفت: به خدا سوگند من خدمت پيامبر مي روم و اين ماجرا را بازگو مي كنم، هنگامي كه چشم رسول خدا (ص) به او افتاد فرمود چه شده است؟ و جوان ماجرا را نقل كرد، در اين هنگام جبرئيل، پيك وحي خدا نازل شد و آيه فوق را آورد.

تفسير:

سوره نور در حقيقت سوره عفت و پاكدامني و پاكسازي از انحرافات جنسي است، و بحث هاي مختلف آن از اين نظر انسجام روشني دارد، آيات مورد بحث كه احكام نگاه كردن و چشم چراني و حجاب را بيان مي دارد نيز كاملا به اين امر مربوط است و نيز ارتباط اين بحث با بحث هاي مربوط به اتهامات ناموسي بر كسي مخفي نيست.

نخست مي گويد:« به مؤمنان بگو چشمهاي خود را (از نگاه كردن به زنان نامحرم و آنچه نظر افكندن بر آن حرام است) فرو گيرند، و دامان خود را حفظ كنند.»

«يغظوا» از ماده «غض»(بر وزن خز) در اصل به معني کم کردن و نقصان است و در بسياري از موارد در کوتاه کردن صدا يا کم کردن نگاه گفته مي شود، بنابراين آيه نمي گويد مؤمنان بايد چشمهاشان را فرو بندند، بلكه مي گويد بايد نگاه خود را كم و كوتاه كنند، و اين تعبير لطيفي است به اين منظور كه اگر انسان به راستي هنگامي كه با زن نامحرمي روبرو مي شود بخواهد چشم خود را به كلي ببندد ادامه راه رفتن و مانند آن براي او ممكن نيست، اما اگر نگاه را از صورت و اندام او برگيرد و چشم خود را پايين اندازد گويي از نگاه خويش كاسته است و آن صحنه اي را كه ممنوع است از منطقه ديد خود به كلي حذف كرده. قابل توجه اين كه قرآن نمي گويد از چه چيز چشمان خود را فرو گيرند تا دليل بر عموم باشد، يعني از مشاهده تمام آنچه نگاه به آنها حرام است چشم برگيرند. اما با توجه به سياق آيات مخصوصا آيه بعد كه سخن از مسئله حجاب به ميان آمده به خوبي روشن مي شود كه منظور نگاه نكردن به زنان نامحرم است، شأن نزولي را كه در بالا آورديم نيز اين مطلب را تاييد مي كند.

از آنچه گفتيم اين نكته روشن مي شود كه مفهوم آيه فوق اين نيست كه مردان در صورت زنان خيره نشوند تا بعضي از آن چنين استفاده كنند كه نگاه هاي غير خيره مجاز است، بلكه منظور اين است كه انسان به هنگام نگاه كردن معمولا منطقه وسيعي را زير نظر مي گيرد، هرگاه زن نامحرمي در حوزه ديد او قرار گرفت چشم را چنان فرو گيرد كه آن زن از منطقه ديد او خارج شود يعني به او نگاه نكند اما راه و چاه خود را ببيند و اينكه «غض» را به معني کاهش گفته اند منظور همين است.

دومين دستور در آيه فوق همان مسئله حفظ فروج است. «فرج» در اصل به معني «شکاف» و فاصله ميان دو چيز است، ولي در اينگونه موارد کنايه از عورت مي باشد و ما براي حفظ معني کنايي آن در فارسي کلمه دامان را به جاي آن مي گذاريم. منظور از «حفظ فرج» به طوري که در روايات وارد شده است پوشانيدن آن از نگاه کردن ديگران است، در حديثي از امام صادق(ع) مي خوانيم:« هر آيه اي که در قرآن سخن از حفظ فروج مي گويد، منظور حفظ کردن از زنا است جز اين آيه منظور از آن حفظ کردن از نگاه ديگران است.» و از آنجا که گاه به نظر مي رسد که چرا اسلام از اين کار که با شهوت و خواست دل بسياري هماهنگ است نهي کرده، در پايان آيه مي فرمايد:« اين براي آنها بهتر و پاکيزه تر است.» سپس به عنوان اخطار برای کسانی که نگاه هوس آلود و آگاهانه به زنان نامحرم می افکنند و گاه آن را غیر اختیاری قلمداد می کنند می گوید:« خداوند از آنچه انجام می دهید مسلما آگاه است.»

در آیه بعد به شرح وظایف زنان در این زمینه می پردازد، نخست به وظایفی که مشابه مردان دارند اشاره کرده می گوید:« و به زنان با ایمان بگو چشمهای خود را فرو گیرند (و از نگاه کردن به مردان نامحرم خودداری کنند) و دامان خود را حفظ نمایند.» و به این ترتیب «چشم چرانی» همانگونه که بر مردان حرام است بر زنان نیز حرام می باشد، و پوشانیدن عورت از نگاه دیگران، چه از مرد و چه از زن برای زنان نیز همانند مردان واجب است.

و سرانجام با دعوت عمومی همه مؤمنان اعم از مرد و زن به توبه و بازگشت به سوی خدا آیه را پایان می دهد، می گوید:« همگی به سوی خدا بازگردید ای مؤمنان!، تا رستگار شوید.» و اگر در گذشته کارهای خلافی در این زمینه انجام داده اید اکنون که حقایق احکام اسلام برای شما تبیین شد از خطاهای خود توبه کنید و برای نجات و فلاح به سوی خدا آیید که رستگاری تنها بر در خانه اوست، و بر سر راه شما لغزشگاه های خطرناکی وجود دارد که جز با لطف او، نجات ممکن نیست، خود را به او بسپارید!

پوشاندن زینت از نامحرم

 بسْم اللّه الرّحمن الرّحيم

وَ قُل لّلْمُؤْمِنَتِ ...   وَ لَايُبْدِينَ زينَتَهُنّ إلّا مَا ظَهَرَمِنْهَا وَلْيَضْربْنَ بخُمُرهِنّ عَلَي جُيُوبهِنّ وَ

لَايُبْدِينَ زينَتَهُنّ إلّا لِبُعُولَتِهنّ أوْ ءَابَائِهنّ ...   ( جزئی از آیه ۳۱ سوره نور )

« و به زنان با ایمان بگو ...  و زینت خود را جز آن مقدار که ظاهر است آشکار ننمایند، و (اطراف) روسری های خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود) و زینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان یا پدرانشان ...   »

تفسیر:

در قسمتی از آیه ۳۱ سوره نور، به مسئله حجاب که از ویژگی زنان است ضمن سه جمله اشاره شده:

 ۱- آنها نباید زینت خود را آشکار سازند جز آن مقدار که طبیعتا ظاهر است.

در اینکه منظور از زینتی که زنان باید آن را بپوشانند و همچنین زینت آشکاری که در اظهار آن مجازند چیست؟ در میان مفسران سخن بسیار است. بعضی زینت پنهان را به معنی زینت طبیعی (اندام زیبای زن) گرفته اند، در حالی که کلمه زینت به این معنی کمتر اطلاق می شود. بعضی دیگر آن را به معنی خود زینت آلات گرفته اند، زیرا آشکار کردن خود زینت مانند گوشواره و دستبند و بازوبند به تنهایی مانعی ندارد، اگر ممنوعیتی باشد مربوط به محل این زینتها است، یعنی گوشها، گردن، دستها و بازوان. بعضی دیگر آن را به معنی خود زینت آلات گرفته اند منتها در حالی که روی بدن قرار گرفته، و طبیعی است که آشکار کردن چنین زینتی توام با آشکار کردن اندامی است که زینت بر آن قرار دارد. حق این است که ما آیه را بدون پیشداوری و طبق ظاهر آن تفسیر کنیم که ظاهر آن همان معنی سوم است و بنابراین زنان حق ندارند زینتهایی که معمولا پنهانی است آشکار سازند هر چند اندامشان نمایان نشود و به این ترتیب آشکار کردن لباسهای زینتی مخصوصی را که در زیر لباس عادی یا چادر می پوشند مجاز نیست، چرا که قرآن از ظاهر کردن چنین زینتهایی نهی کرده است.

۲- دومین حکمی که در آیه بیان شده است این که: آنها باید خمارهای خود را بر سینه خود بیفکنند.

« خمر » جمع « خمار » (بر وزن حجاب) در اصل به معنی پوشش است، ولی معمولا به چیزی گفته می شود که زنان با آن سر خود را می پوشانند(روسری).

« جیوب » جمع « جیب »(بر وزن غیب) به معنی یقه پیراهن است که از آن تعبیر به گریبان می شود و گاه به قسمت بالای سینه به تناسب مجاورت با آن نیز اطلاق می گردد. از این جمله استفاده می شود که زنان قبل از نزول آیه، دامنه روسری خود را به شانه ها یا پشت سر می افکندند، به طوری که گردن و کمی از سینه آنها نمایان می شد، قرآن دستور می دهد روسری خود را بر گریبان خود بیفکنند تا هم گردن و هم آن قسمت از سینه که بیرون است مستور گردد.

۳- در سومین حکم مواردی را که زنان می توانند در آنجا حجاب خود را برگیرند و زینت پنهان خود را آشکار سازند با این عبارت شرح می دهد:

آنها نباید زینت خود را آشکار سازند مگر (در دوازده مورد):

- برای شوهرانشان     - یا پدرانشان    - یا ...

و سرانجام با دعوت عمومی همه مؤمنان اعم از مرد و زن به توبه و بازگشت به سوی خدا آیه را پایان می دهد.

مصونیت با حجاب

بسم اللّه الرّحمن الرّحيم

يَأََََيهَا النَّبيُّ قُل لاَزْوَجِكَ وَ بَنَاتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنّ مِن جَلَبيبهِنّ ذَلِكَ أدْنَي

أن يُعْرَفْنَ فَلَايُؤْذَيْنَ وَ كَانَ اللّهُ غَفُورًا رّحِيمًا ( آيه۵۹ سوره احزاب )

« اي پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو جلبابها (روسري هاي بلند) خود را بر خويش فر افکنند، اين کار براي اينکه (از کنيزان و آلودگان) شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند بهتر است و (اگر تا کنون خطا و کوتاهي از آنها سر زده) خداوند همواره غفور و رحيم است. »

 شأن نزول:

در تفسير علي بن ابراهيم در شأن نزول اين آيه چنين آمده است: آن ايام زنان مسلمان به مسجد مي رفتند و پشت سر پيامبر (ص) نماز مي گزاردند، هنگام شب موقعي که براي نماز مغرب و عشا مي رفتند بعضي از جوانان هرزه و اوباش بر سر راه آنها مي نشستند و با مزاح و سخنان ناروا آنها را آزار مي دادند و مزاحم آنان مي شدند، آيه فوق نازل شد و به آنها دستور داد حجاب خود را به طور کامل رعايت کنند تا به خوبي شناخته شوند و کسي بهانه مزاحمت پيدا نکند.

تفسير:

به دنبال نهي از ايذاء رسول خدا (ص) و مؤمنان در آيات گذشته سوره احزاب، در اينجا روي يکي از موارد ايذاء تکيه کرده و براي پيشگيري از آن از دو طريق اقدام مي کند: نخست به زنان با ايمان دستور مي دهد که هر گونه بهانه و مستمسکي را از دست مفسده جويان بگيرند، سپس در آيات بعدي با شديدترين تهديدي که در آيات قرآن کم نظير است منافقان و مزاحمان و شايعه پراکنان را مورد حمله قرار مي دهد.

در اينكه منظور از شناخته شدن چيست؟ دو نظر در ميان مفسران وجود دارد كه منافاتي با هم ندارند. نخست اينكه در آن زمان معمول بوده است كه كنيزان بدون پوشيدن سر و گردن از منزل بيرون مي آمدند، و از آنجا كه از نظر اخلاقي وضع خوبي نداشتند گاهي بعضي از جوانان هرزه مزاحم آنها مي شدند، در اينجا به زنان آزاد مسلمان دستور داده شد كه حجاب اسلامي را كاملا رعايت كنند تا از كنيزان شناخته شوند و بهانه اي براي مزاحمت به دست هرزگان ندهند. بديهي است مفهوم اين سخن آن نيست كه اوباش حق داشتند مزاحم كنيزان شوند، بلكه منظور اين است كه بهانه را از دست افراد فاسد بگيرند. ديگر اينكه هدف اين است كه زنان مسلمان در پوشيدن حجاب سهل انگار و بي اعتنا نباشند مثل بعضي از زنان بي بند و بار كه در عين داشتن حجاب آنچنان بي پروا و لاابالي هستند كه غالبا قسمت هايي از بدن هاي آنان نمايان است و همين معني توجه افراد هرزه را به آنها جلب مي كند.

در اينكه منظور از «جلباب» چيست مفسران و ارباب لغت چند معني براي آن ذکر کرده اند:

- ملحفه(چادر) و پارچه بزرگي که از روسري بلندتر است و سر و گردن و سينه را مي پوشاند.

- مقنعه و خمار(روسري)

- پيراهن گشاد.

گرچه اين معاني با هم متفاوتند ولي قدر مشترک همه آنها اين است که بدن را به وسيله آن بپوشاند. اما بيشتر به نظر مي رسد که منظور پوششي است که از روسري بزرگتر و از چادر کوچکتر است چنانکه نويسنده « لسان العرب » روي آن تکيه کرده است. و منظور از « يدنين » (نزديک کنند) اين است که زنان جلباب را به بدن خويش نزديک سازند تا درست آنها را محفوظ دارد، نه اينکه آن را آزاد بگذارند به طوري که گاه و بيگاه کنار رود و بدن آشکار گردد، و به تعبير ساده خودمان لباس خود را جمع و جور کنند. اما اينکه بعضي خواسته اند از اين جمله استفاده کنند که صورت را نيز بايد پوشانيد هيچ دلالتي بر اين معني ندارد و کمتر کسي از مفسران پوشاندن صورت را در مفهوم آيه داخل دانسته است. به هر حال از اين آيه استفاده مي شود که حکم حجاب و پوشش براي آزاد زنان قبل از اين زمان نازل شده بود، ولي بعضي روي ساده انديشي درست مراقب آن نبودند آيه فوق تاکيد مي کند که در رعايت آن دقيق باشند.

و از آنجا که نزول اين حکم، جمعي از زنان با ايمان را نسبت به گذشته پريشان مي ساخت، در پايان آيه مي افزايد: « خداوند همواره غفور و رحيم است »

 هر گاه از شما تا کنون در اين امر کوتاهي شده چون بر اثر جهل و ناداني بوده است خداوند شما را خواهد بخشيد، توبه کنيد و به سوي او باز گرديد، و وظيفه عفت و پوشش را به خوبي انجام دهيد.


اُمُّ الْمَصائبْ ، نمونه بارز

نمونه بارزتر اعتراض به اين هتك حرمت و دفاع از حجاب، در سخنان حضرت زينب(س) بود. آن حضرت در خطابه پرشور و افشاگرانه اي كه در كاخ يزيد ايراد كرد، فرمود:

 

  « ... ای یزید ! آیا پنداشتی همین که ما را همچون اسیران به این شهر و آن شهر کشاندی، برای ما خواری است و برای تو کرامت است؟... ای زاده آزادشدگان فتح مکه! آیا این از عدالت است که همسران و کنیزان خودت را در پشت پرده ها قرار داده ای، ولی دختران رسول خدا(ص) را به عنوان اسیر، روانه کرده ای، پرده های حرمت آنان را دریده، چهره هایشان را آشکار ساخته و زیر سلطه دشمنان از شهری به شهری می گردانی، آن گونه که مردم شهرها و آبادی ها و قلعه ها و بیابان ها به آنان می نگرند و دور و نزدیک، چهره آنان را تماشا می کنند؟...»

                                                                            

 اینگونه انتقادها از هتک حرمت حکومت یزید نسبت به حریم عفاف و حجاب، نوعی حمایت از ارزش های دینی و شؤون مقدسات و حریم حرمتهای الهی است که از زبان اسرای اهل بیت شنیده می شد.

زنان پاکدامن و شجاع ایران اسلامی، در تبعیت از این اسوه ها، هم در صحنه مبارزات و راهپیمایی ها و تظاهرات ضد طاغوت حضور فعال داشتند، هم حضور سیاسی و اجتماعی خود را همراه با حفظ متانت و حجاب داشتند، درسی که از عاشورا آموخته بودند و پیامی که عاشورا به زنان جهان، برای همیشه و همه جا دارد.

برگرفته از پیام های عاشورا(جواد محدّثی)

پای بندی به حجاب و عفاف در کربلا

از جلوه هاي بارز حضور زنان در حماسه عاشورا، تعهد و پاي بندي آنان به حرمت ها و احکام الله و مراعات مسائل حجاب و عفاف است.

حضوري اين چنين، نشان مي دهد که مشارکت زن در عرصه هاي مبارزات و دفاع از حق، منافاتي با فعاليت هاي بيرون از خانه ندارد، به شرط آنکه حريم عفاف و حدود الهي رعايت شود و متانت لازم مراعات گردد.

اهل بيت امام حسين (ع) در سفر کربلا، منادي اين متانت و عفاف بودند، هر چند سپاه کوفه به حريم آنان بي حرمتي کردند و در دوران اسارت، آنان را در مضيقه وسايل پوشش قرار دادند، ولي همين که آن آزاد زنان از معترضان سر سخت به اين بي حرمتي بودند دليل ديگري بر اهميت و قداست حفظ حجاب و عفاف، حتي در بدترين شرايط اجتماعي و مضيقه هاي تحميلي است.

به چند نمونه اشاره مي شود:

« ام کلثوم » دختر اميرالمؤمنين(ع) که زني با فصاحت و بليغ و سخنور بود و در مدت اسارت پيوسته با سخنانش ستم حکام را افشا مي کرد، وقتي کاروان اسرا را به کوفه وارد کردند، در جمع انبوه حاضران به سخن پرداخت و آنان را به خاطر سستي و کوتاهي در ياري کردن امام حسين(ع) نکوهش کرد. در بدو ورود به کوفه، مردم به تماشاي آنان گرد آمده بودند. ام کلثوم بر سر آنان فرياد کشيد:

اي مرد کوفه! آيا از خدا و رسول شرم نمي کنيد از اين که به حرم و دودمان پيامبر نگاه مي کنيد؟

پس از آنکه اوضاع کوفه در پي سخنراني هاي حضرت زينب و ام کلثوم، بحراني شد و بيم خطر مي رفت، ابن زياد دستور داد آنان را در يکي از خانه هاي همسايه مسجد حبس کنند و مأموراني را هم بر آنان گماشت. مردم هم که آشفته حال و پريشان جمع شده بودند و عده اي مي گريستند، حضرت زينب(س) با صداي بلند فرياد زد:

جز کنيز يا ام ولد، کسي بر ما وارد نشود، آنان نيز همچون ما اسير شده اندو رنج اسارت را مي شناسند.

اين کار، هم براي رعايت حريم عصمت و دوري چشم نامحرمان از ذريّه پيامبر و دختران امام حسين(ع) بود، هم جلب عواطف آنان که با سختي هاي اسيران آشناتر بودند و نسبت به بازماندگان شهدا، خوشرفتاري مي کردند.

در سخنراني هاي حضرت زينب، ام کلثوم و فاطمه بنت الحسين، عمدتاً هتک حرمت اهل بيت(ع) مطرح شده و به نحوه رفتار والي و مأموران با حرم و حريم پيامبر(ص) انتقاد شده است.

هنگام ورود اهل بيت(ع) به شام نيز، ام کلثوم، شمر را طلبيد و از او خواست که آنان را از دروازه اي وارد کنند که اجتماع کمتري باشد و سرهاي مطهر شهدا را دورتر نگهدارند تا مردم به تماشاي آنان پرداخته، کمتر به چهره اهل بيت پيامبر(ص) نگاه کنند. شمر، به لحاظ بي ديني و خباثت ذاتي دقيقاً بر عکس خواسته او عمل کرد و اسيران را از دروازه ساعات وارد دمشق کرد. چنين نکته اي از زبان حضرت سکينه نيز نقل شده است. سهل بن سعد وقتي اسيران را شناخت که از دودمان پيامبرند، جلو رفت و از يکي از آنان پرسيد: تو کيستي؟ گفت: سکينه، دختر امام حسين(ع). پرسيد: آيا کاري و حاجتي داري، من سهل، صحابي جدّت رسول خدايم. سکينه فرمود: به نيزه داري که اين سر را مي برد، بگو جلوتر از ما حرکت کند تا مردم به نگاه کردن آن مشغول شوند و به حرم رسول الله(ص) چشم ندوزند. سهل به سرعت رفت و چهارصد درهم به نيزه دار داد، او هم سر مطهر را از زنان دور برد.

یا حسین !

پوشش مناسب

اميرالمؤمنین علی (ع) می فرمایند:

در روزی تار و بارانی به همراه رسول خدا (ص) در بقیع نشسته بودم که زنی سوار بر دراز گوشی عبور کرد. دست حیوان، داخل گودالی افتاد و زن به زمین خورد. لذا پیامبر (ص) چهره اش را برگرداند.

عرض کردند: ای رسول خدا آن زن شلوار پوشیده است.

پیامبر اکرم (ص) سه بار گفت:«خدایا زنانی که از شلوار استفاده می کنند را مورد مغفرت قرار ده. سپس فرمودند: ای مردم! از شلوار استفاده کنید چرا که از پوشاننده ترین لباس های شما است، و با آن، زنانتان را هنگامی که از خانه خارج می شوند مصونیت بخشید.»

روشن است که ملاک، استفاده از لباس هایی است که تناسب بیشتری با حجاب و صیانت بانوان دارد، تحریک آمیز نیست و با عرف زنان با حجاب همخوانی بیشتری دارد. بنابر این شامل هر نوع شلوار نمی شود.

فلسفه حجاب

بدون شک در عصر ما که بعضي نام آن را عصر برهنگي و آزادي جنسي گذارده اند و افراد غربزده، بي بندو باري زنان را جزئي از آزادي او مي دانند سخن از حجاب گفتن براي اين دسته نا خوشايند و گاه افسانه اي است متعلق به زمان هاي گذشته!

ولي مفاسد بي حساب و مشکلات و گرفتاري هاي روز افزوني که از اين آزادي هاي بي قيد و شرط به وجود آمده سبب شده که تدريجا" گوش شنوايي براي اين سخن پيدا شود.

البته در محيطهاي اسلامي و مذهبي، مخصوصادر محيط ايران بعد از انقلاب جمهوري اسلامي، بسياري از مسائل حل شده، وبه بسياري از اين سؤالات عملا پاسخ کافي و قانع کننده داده شده است، ولي باز اهميت موضوع ايجاب مي کند که اين مسئله به طور گسترده تر مورد بحث قرار گيرد. مسئله اين است که آيا زنان ( با نهايت معذرت ) بايد براي بهره کشي از طريق سمع و بصر و لمس ( جز آميزش جنسي ) در اختيار همه مردان باشند ويا بايد اين امور مخصوص همسرانشان گردد. بحث در اين است که آيا زنان در يک مسابقه بي پايان در نشان دادن اندام خود و تحريک شهوات و هوسهاي آلوده مردان در گير باشند و يا بايد اين مسائل از محيط اجتماع بر چيده شود، و به محيط خانواده و زندگي زناشويي اختصاص يابد؟!

اسلام طرفدار برنامه دوم است و حجاب جزئي از اين برنامه محسوب مي شود، در حاليکه غربي ها و غربزده هاي هوسباز طرفدار برنامه اولند! اسلام مي گويد کاميابي هاي جنسي اعم از آميزش و لذتگيري هاي سمعي و بصري لمسي مخصوص به همسران است و غير از آن گناه، و مايه آلودگي و ناپاکي جامعه مي باشد.

فلسفه حجاب چيز مکتوم و پنهاني نيست زيرا:

?- برهنگي زنان که طبعا پيامدهايي همچون آرايش و عشوه گري و امثال آن همراه دارد مردان مخصوصا جوانان را در يک حال تحريک دائم قرار مي دهد تحريکي که سبب کوبيدن اعصاب آنها و ايجاد هيجانهاي بيمارگونه عصبي و گاه سر چشمه امراض رواني مي گردد، مگر اعصاب انسان چقدر مي تواند بار هيجان را بر خود حمل کند؟ مگر همه پزشکان رواني نمي گويند هيجان مستمر عامل بيماري است؟

مخصوصا توجه به اين نکته که غريزه جنسي نيرومندترين و ريشه دارترين غريزه آدمي است و در طول تاريخ سر چشمه حوادث مرگبار و جنايات هولناکي شده، تا آنجا که گفته اند:هيچ حادثه مهمي را پيدا نمي کنيد مگر اينکه پاي زني در آن در ميان است! آيا دامن زدن مستمر از طريق برهنگي به اين غريزه و شعله ور ساختن آن بازي با آتش نيست؟ آيا اين کار عاقلانه اي است؟

اسلام مي خواهد مردان و زنان مسلمان روحي آرام و اعصابي سالم و چشم و گوشي پاک داشته باشند، و اين يکي از فلسفه هاي حجاب است.

?- آمار هاي قطعي و مستند نشان مي دهد که با افزايش برهنگي در جهان طلاق و از هم گسيختگي زندگي زناشويي در دنيا به طور مداوم بالا رفته است، چرا که« هر چه ديده بيند دل کند ياد »و هر چه دل در اينجا يعني هوس هاي سرکش بخواهد به هر قيمتي باشد به دنبال آن مي رود، و به اين ترتيب هر روز دل به دلبري مي بندد و با ديگري وداع مي گويد.

در محيطي که حجاب است ( و شرايط ديگر اسلامي رعايت مي شود) دو همسر تعلق به يکديگر دارند، و احساساتشان و عشق و عواطفشان مخصوص يکديگر است. ولي در « بازار آزاد برهنگي » که عملا زنان به صورت کالاي مشترکي ( لااقل در مرحله غير آميزش جنسي ) در آمده اند ديگر قداست پيمان زناشويي مفهومي نمي تواند داشته باشد و خانواده ها همچون تار عنکبوت به سرعت متلاشي مي شوند و کودکان بي سرپرست مي مانند.

?- گسترش دامنه فحشاء، و افزايش فرزندان نامشروع، از دردناکترين پيامدهاي بي حجابي است که فکر مي کنيم نيازي به آمارو ارقام ندارد و دلائل آن مخصوصا در جوامع غربي کاملا نمايان است، آنقدر عيان است که حاجتي به بيان ندارد.

نمي گوييم عامل اصلي فحشاء و فرزندان نا مشروع منحصرا بي حجابي است، نمي گوييم استعمار ننگين و مسائل سياسي مخرب در آن مؤثر نيست، بلکه مي گوييم يکي از عوامل مؤثر آن مسئله برهنگي و بي حجابي محسوب مي شود.و با توجه به اينکه فحشاء و از آن بدتر فرزندان نامشروع سر چشمه انواع جنايتها در جوامع انساني بوده و هستند، ابعاد خطرناک اين مسئله روشنتر مي شود.

مطالعات دانشمندان تربيتي نيز نشان داده، مدارسي که در آن دختر و پسر با هم درس مي خوانند، و مراکزي که مرد و زن در آن کار مي کنند و بي بندوباري در آميزش آنها حکمفرماست، کم کاري، عقب افتادگي، و عدم مسئوليت به خوبي مشاهده شده است.

?-  مسئله « ابتذال زن » و « سقوط شخصيت او » در اين ميان نيز حائز اهميت فراوان است که نيازي به ارقام و آمار ندارد، هنگامي که جامعه زن را با اندام برهنه بخواهد، طبيعي است روز به روز تقاضاي آرايش بيشتر و خودنمايي افزونتر از او دارد، و هنگامي که زن را از طريق جاذبه جنسيش وسيله تبليغ کالا ها و دکور اتاق هاي انتظار، و عاملي براي جلب جهانگردان و سياحان و مانند اينها قرار بدهند، در چنين جامعه اي شخصيت زن تا سر حد يک عروسک، يا يک کالاي بي ارزش سقوط مي کند، و ارزش هاي والاي انساني او به کلي به دست فراموشي سپرده مي شود، و تنها افتخار او جواني و زيبائي و خودنمائيش مي شود. و به اين ترتيب مبدل به وسيله اي خواهد شد براي اشباع هوس هاي سرکش يک مشت آلوده فريبکار و انسان نماهاي ديو صفت! در چنين جامعه اي چگونه يک زن مي تواند با ويژگي هاي اخلاقيش، علم و آگاهي و داناييش جلوه کند، و حائز مقام والايي گردد؟!

اين بود قسمتي از فلسفه هاي زنده و روشن موضوع حجاب در اسلام .

برگرفته از تفسير آيت الله مکارم شيرازي   

 

حجاب از دیدگاه کتاب حق

اگر ما مسلمانیم و قرآن، کتاب اسلام را

کاتالوگ زندگی بشریت می دانیم پس باید

به دستورات آن عمل کنیم.

از این رو با استفاده از مجموعه تفسیر نمونه

آیت الله العظمی مکارم شیرازی، تفاسیر

آیاتی که در مورد حجاب نازل شده اند را

در این وبلاگ می نویسم.

امید که مورد توجه قرار گیرد.

دیگر ، خنده هرگز! جز یک تبسم...

تواین پست من یه حدیث میزارم، شما خودتون تاعمقش و بخونید...

                              

نقل به مضمون اینکه:

فاطمه به اسماء بنت عمیس فرمود: ای اسماء! من این را که نسبت به بانوان انجام می شود و در مراسم بعد از مرگ تنها پارچه ای روی جنازه زن می اندازند و در نتیجه پوشش لازم را ندارد و جسد نمایان است، ناروا شمرده و نمی پسندم. اسماء گفت: ای دختر رسول خدا! آیا چیزی را که در سرزمین حبشه دیدم به شما نشان دهم؟ پس از آن، اسماء چوبهای تری را فراهم ساخت، آنها را خم کرد، سپس پارچه ای روی آنها انداخت و تابوتی ساخت. فاطمه فرمود: چقدر این خوب و زیباست! چرا که به واسطه آن، زن از مرد باز شناخته می شود در نتیجه نسبت به شؤون جنازه زن رعایت لازم صورت خواهد گرفت. پس آنگاه که من جان سپردم، تو و علی مرا غسل دهید و هیچ کس دیگر بر من وارد نشود.

بعد از پیامبر اکرم(ص) هیچ گاه با تبسم دیده نشد مگر آن روز که اسماء آن تابوت را ساخت و نشان او داد.

چه بسیار غم انگیز و دلخراش است که یگانه دختر پیامبر اکرم (ص) تنها لبخندی که بعد از رحلت پدر خود می زند هنگامی است که نگاهش به شبه تابوت خویش می افتد! گویا به یاد نزدیکی آن روز موعود می افتد. از طرف دیگر، خیالش آسوده می گردد که بعد از رحلتش، نگاه بیگانه ای بر او، هر چند از روی پارچه، نخواهد افتاد، با اینکه طبق وصیتش مراسم خاکسپاری، مخفیانه انجام خواهد شد و تعداد انگشت شماری چون علی(ع) و سلمان و مقداد شرکت خواهند کرد. با این همه، نگران نحوه تشییع جنازه و حفظ حرمت شؤون اسلامی خویش است و تنها با دیدن نمونه تابوتی که امکان محافظت کامل او را دارد آرامش می گیرد.

برگرفته از کتاب فاطمه گلواژه آفرینش (سید ضیاء مرتضوی)

فاطمه ، فاطمه است!

زن جامعه ما، که می خواهد به سر حد استقلال و انتخاب خویش برسد و یک بار دیگر متولد شودو در این« تولد جدید » خود، مامای خود باشد ونه ساخته « وراثت » و نه پرداخته «تقلید»، نمی تواند از اسلام بی نیاز و نسبت به آن بی تفاوت بماند و بنابر این،طبیعی است که این سوال به مغزش خطور کند که: مردم همواره از فاطمه(س) دم می زنند، و صدها مجلس و منبر به خاطرش بر پا می کنند. با این همه چهره روشن اوشناخته نیست و تنها چیزی که از این شخصیت مقدس وبزرگ می دانند، چند قلم تکرار مکررات نسل اندر نسل و قرن اندر قرن است، که شب و روز، و در تمامی سال و سراسر عمر، واگو می شود. و اما در باره آنچه که باید از فاطمه(س) آموخت هیچ، و در نقشی که شخصیت او در زندگی و سرنوشت پیروانش دارد، تنها و تنها، شفاعت و آن هم در قیامت و...

« فاطمه » وارث همه مفاخر خاندانش، وارث اشرافیت نوینی که نه از خاک و خون و پول، که پدیده وحی است، آفریده ایمان و جهاد و انقلاب و اندیشه و انسانیت، بافت زیبایی از همه ارزشهای متعالی روح.

از شخصیت « فاطمه » سخن گفتن بسیار دشوار است. فاطمه یک زن بود، آنچنان که اسلام می خواهد که زن باشد. تصویر سیمای اورا پیامبر، خود رسم کرده بود و او رادر کوره های سختی و فقر و مبارزه و آموزش های عمیق و شگفت انسانی خویش پرورده و ناب ساخته بود. وی در همه ابعاد گوناگون زن بودن نمونه شده بود، مظهر یک دختر در برابر پدرش، مظهر یک همسر در برابر شویش، مظهر یک مادر در برابر فرزندانش، مظهر یک زن مبارز و مسئول در برابر زمانش و سرنوشت جامعه اش. وی خود یک « امام » است، یعنی یک نمونه مثالی، یک تیپ ایده آل برای یک زن، یک اسوه، یک شاهد برای هر زنی که می خواهد شدن خویش را خود انتخاب کند. او با طفولیت شگفتش، با مبارزه مدامش در دو جبهه خارجی و داخلی، در خانه پدرش، خانه همسرش، در جامعه اش، در اندیشه و رفتار و زندگی اش، « چگونه بودن » را به زن پاسخ می داد. نمی دانم چه بگویم؟ بسیار گفتم و بسیار نا گفته ماند...

                                                                                              دکتر  شریعتی

فاطمه ، گلواژه آفرینش

و انسان آفریده شد، برای رسیدن به معرفت

و انسان آفریده شد، برای دریافت حق و لذت بردن از قرب الهی

و انسان آفریده شد، برای بندگی و عبادت

که یکی از راه های بندگی خدا حفظ حجابه

وای به روزی که حلقه بندگی ز گردن افکنیم...

تصمیم گرفتم راجب حجاب بنویسم.

این مساله تو جامعه ما داره کم کم به یه معضل تبدیل می شه،

و شاید هم شده...

به خاطر همین هم به این نتیجه رسیدم که برای داشتن یه شروع خوب تو این موضوع

بهترین کسی که می تونم از ایشون کمک بگیرم حضرت فاطمه(س)،الگوی تمام زنان

عالم هستند.پس این پست رو با نام ایشون شروع کردم...

ای بهترین قابل ستایش...

خدایا بامداد امروز هم از خواب برخاستم و دیدم میزان سلامتی ام بیشتر از کسالتم است. خوشبخت تر از میلیون ها نفر دیگری هستم که در این هفته جان می سپارند، هیچ چیزی امنیت و آرامش را تهدید نمی کند، درد و گرسنگی را احساس نمی کنم، شکنجه و رنج و تنهایی و زندان ندارم.خوراک برای طعام، پوشاک برای بدن، جایی برای خواب، دارای سر پناه، با آبرو، آبی برای نوشیدن، مادری برای عشق،عشقی برای بوسیدن، بوسیدنی برای لذت، لذتی برای عمر، عمری برای زندگی، زیستنی برای تجربه، تجربه ای برای پیروزی، موفقیتی برای غرور، غروری برای بالندگی، بالندگی برای دوست داشتن، دوست داشتنی برای ایمان، ایمانی برای سپاس، سپاسی برای تو... پس خدایا مگر می شود تو را شکر نگفت؟! می شود تورا داشت و چیزی کم داشت؟ راستی کسی که تو را ندارد چه دارد و او که توراداردچه کم دارد؟ خدایا سپاس،سپاس،سپاس،از اینهمه نعمت که بر من ارزانی داشته ای.خدایا آنم ده که آنم به...

پست اول

« بسم الله الرحمن الرحيم »

اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) : توكل،بهترين تكيه گاه است .

با نام و ياد خدا و توكل بر او شروع مي كنم ...

سلام ، سلام به همه دوستاي وبگردي كه به هر صورت سر از اينجا در آورديد.

اميدوارم مطالب اين وبلاگ مورد پسند همه بينندگان باشه.

توكلتُ علي الله

تا بعد...